باز مطالب را با سوالی شروع میکنم.
عاشورا چیست؟
عاشورا یعنی تشنگی ؛اسارت؛کشتن انسانهای بیگناه ؛ظالمانه ترین رفتار ها؛کشتن کودکان و پیران
نه.جواب سوال ما این نیست.
اینها اولین و سطحی ترین و شاید بی ارزش ترین جواب برای سوال ما است.
عاشورا درس و کتاب و کلاس نیست.عاشورا دانشگاه بی نظیر در تاریخ است.
عاشورا یک خط مشی بی غلط در تاریخ است .یک ریسمان محکم و مطمئن در هر دورانی است.
بیایید از سنگین ترین کتب فلسفی بهترین و بدترین صفات ممکن هر انسان را پیدا کنیم و در عاشورا دنبال آن بگردیم.
اگر این کار را کنیم آن وقت میفهمیم که عاشورا چیست.
عاشورا قصه افلا تتفکرون است .قصه افلا تعقلون است.قصه وهم اکثر الناس لا یعلمون است.عاشورا یعنی همانطور که عده ای با قصد قربت در رکاب امامشان تا ریز ریز شدن بدنشان ماندند ؛عده ای هم با قصد قربت سر مقربترین انسان در درگاه الهی را بریدند.
عاشورا یعنی تفکری کنیم دور از تبلیغات هر قوم و گروهی.
عاشورا یعنی انسانی در آخرین لحظات افتادن به چاه جهل و تباهی ؛غبار را کنار زند و راه راست پیشه کند و سعادتمند و رو سفید تاریخ گردد.
عاشورا یعنی کسی در آخرین لحظات رسیدن به مقصد ی که تمام انسانها آرزوی آن را دارند غباری راه را برای انسان تیره کند و انسان را به گمراهی مطلق ببرد.مانند کسی که شب عاشورا امام خود را تنها گذاشت و صبح عاشورا مرد.
یعنی معرفتی که انسان را حتی در بدترین شرایت یاری دهد و نه جهلی که انسان را از بهترین شرایت دور کند.
یادتان می آید آن قصه را که میگفت:شیر و گرگ و روبهی بهر شکار ...
یادتان هست روباه در آخر داستان چگونه شکر کرد.روباه گفت خوشا به حال من که بعد از گرگ امتحان شدم چرا که اگر قبل از او امتحان می شدم من هم به سرنوشت او دچار میشدم.
خدا را شکر که بعد از یزیدیان امتحانمان کردند و الا امروز یزیدیان ما را لعنت میکردند.پس اگر ما هم عاشورا را ندانیم و نفهمیم از یزیدیان ملعون تر و منفور تر در تاریخ میمانیم.
اگر ما هم امام زمانمان را نشناسیم با قصد قربت ویافتن جایگاه بهشتی به دوری مطلق از خدا میرسیم و خالدین دوزخ میمانیم.
اگر ما هم تفکر در موضوعات نداشته باشیم و برای بودن پای اماممان مرزی مشخص داشته باشیم ماهم میشویم آخرین تابعیان از ملعون ترین انسانهای تاریخ.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک